|
مطالب سایت جونقان
نويسنده: admin
تاريخ: 18 شهریور 1393
بازديدها: 7 706
شکل گیری نظام فئودالی
در دوران قاجار ، وقتی حسین قلی خان بختیاری موفق گردید فرمان ایلخانی کل بختیاری را برای خود اخذ نماید ، بتدریج بر دامنه نفوذ و قدرت خود افزود و موفق شد بسیاری از دهات و اراضی حاصلخیز منطقه چهارمحال را خریداری یا تصرف کند. با مرگ حسین قلی خان و تقسیم قلمرو وی بین فرزندان و بردارزادگانش که تعداد آنها بیش از 30 نفر بودند ، روستاهای چهارمحال بین خان زادگان تقسیم گردید. با انعقاد قرارداد های جاده لینچ و شرکت نفت انگلیس و بختیاری و افزایش قدرت و نفوذ خوانین پس از دوران مشروطه و در دست گرفتن حکومت بسیاری از شهرهای جنوب کشور ، خوانین از ثروت زیادی نیز برخوردار شدند. به همین دلیل در روستاهی تحت تصرف خود اقدام به ساختن خانه های مجلل و وسیع کردند که در بین اهالی به «قلعه» معروف گردیدند. در تقسیم دهات و اراضی ، جونقان به تملک حاج علی قلی خان بختیاری معروف به سردار اسعد درآمد و سهم وی شد. وی به اتفاق اعضای خانواده اش در جونقان اقامت گزید و توانست خانه ای بسیار مجلل بنا کند که هنوز پابرجاست و به خانه یا قلعه سردار اسعد معروف است. این بنای دو طبقه در اواخر دوره قاجار با الهام از کاخهای اروپایی قرن نوزدهم میلادی بر سر گذرگاه لینچ ساخته شد. هزینه های اجرای این قلعه از درآمد حاصله از شرکت نفت انگلیسی – بختیاری تأمین شده است . سردار اسعد با اتکاء به نفوذ و قدرت قراوانی که داشت ، علاوه بر ساکنان قبلی ، تعداد زیادی از رعایای مناطق دیگر را به جونقان آورد و یک نظام ارباب - رعیتی را در این روستا سامان داد. رعایا مجبور بودند بر اراضی کشاورزی کار کنند و بهره مالکانه پرداخت نمایند. در وضعیت معمول اگر مالک تنها زمین در اختیار رعیت قرار می داد ، بهره مالکانه ای که از درآمد حاصل از اراضی آبی پرداخت می شد عبارت بود از نصف محصول برداشت شده به عبارت دیگر یک سهم به رعیت و یک سهم به خان (نصف – نصف) تعلق می گرفت. گاهی نیز دو سهم به مالک و یک سهم به رعیت تعلق می گرفت. البته هیچ قانونی در این زمینه وجود نداشت ، رای و اراده خان و مالک تعیین می کرد که مقدار سهم طرفین چه میزان باشد. اگر خان بذر ، ابزار کار و عوامل دیگر نیز در اختیار رعیت قرار می داد به همان نسبت بهره مالکانه ای که به وی تعلق می گرفت ، افزوده می شد و گاهی چهار سهم از پنچ سهم محصول برداشت شده به خان تعلق می گرفت. در اراضی دیم اگر فقط خان زمین در اختیار رعیت قرار می داد، دو یا سه سهم از محصول برداشت شده به رعیت و یک سهم به خان تعلق می گرفت.
خان زادگان با مسافرتهایی که به اروپا کرده بودند و در طی این مسافرتها با نظام فئودالی و اشرافی گری رایج در اروپا نیز آشنا شدند، کوشش کردند به تقلید از اروپاییها در سراسر منطقه چهارمحال ، یک نظام فئودالی ساماندهی کنند که بسیار قوی تر از نظام ارباب رعیتی گذشته بود.
اعتراض و قیام رعایا و کشاورزان
در گذشته فرزندان جعفرقلی خان یعنی حسینقلی خان ، امامقلی خان و رضاقلی خان چون از یک سو اراضی و روستاهایی که در تملک و تصرف داشتند زیاد بودند، از طرفی مخارج و هزینه های زندگی آنها بسیار کمتر از مخارج فرزندانشان بود، سبک و شیوه زندگی آنها نیز ایلی بود هنوز با زندگی ساده و توام با قناعت ایلیاتی فاصله زیادی نگرفته بودند. به همین خاطر ، رعایا را کمتر تحت فشار قرار می دادند. اما با تقسیم اراضی و دهات چهارمحال بین فرزندان آنها ، خان زادگان از یک طرف در مقایسه با پدرانشان املاک بسیار کم و محدودی در اختیار داشتند و از طرف دیگر به دلیل مسافرت های زیادی که به کشورهای اروپایی به قصد تفریح ، خوشگذرانی و معالجه و درمان انجام می دادند ، هزینه ها و مخارج زندگی آنها بطور سرسام آوری بالا رفت. همچنین بین آنها عادت شده بود که فرزندانشان را برای تحصیل روانه اروپا کنند. آنها بسیار علاقمند بودند که به شیوه اشراف اروپا زندگی کنند و به همین دلیل بیشتر اوقات خود را در شهرها که هرینه ی زندگی بالا بود ، سپری می کردند و فقط برای سرکشی به املاک ، تفریح و شکار به منطقه چهارمحال می آمدند. از اینرو از لحاظ اقتصادی بسیار در تنگنا و مضیقه بودند از طرفی وقتی رضا خان به قدرت رسید ، برای تضعیف خوانین ، همه عناوین آنها را ملغی کرد ، آنها را وادار کرد تا سهام نفت و بسیاری از اراضی خود را به دولت بفروشند. این اقدامات نیز باعث گردید تا خوانین که به یک زندگی اشرافی خو گرفته بودند ، سخت در تنگنا قرار گیرند. تنها چاره آنها برای جبران دشواری های اقتصادی ، فشار بیشتر به رعایا و کشاورزان زیر دست خود بود. اما فشار بیشتر به کشاورزان ، اعتراض و نافرمانی آنان را به دنبال داشت. این امر می توانست بهانه بدست دولت دهد و خوانین را محدودتر و منزوی تر کند. از سال 1304 شمسی به بعد اعتراضهای مردمی علیه خوانین وارد مرحله جدیدی گردید به تدریج این اعتراض ها و تظلم خواهی های کشاورزان و رعایا علیه خوانین به تشکیل « اتحادیه چهارمحال و پشتکوه» منتهی گردید که قبلاً از آن سخن به میان آمد. یکی از کانون های اصلی مبارزه با ظلم و ستم خوانین «جونقان» بود و بیشترین قیام و خان ستیزی در این خطه صورت گرفت.روزنامه «اخگر» در 22 فروردین سال 1308 شمسی در شماره 13 خود در باره قیام مردم جونقان علیه خوانین می نویسد:«...همچنین در اثر غیبت حکومت محترم. در بعضی از دهات شروع به اغتشاش گردیده و مجدداً نزاع مابین کارکنان خوانین و رعایا درگیر شده اند. چنانچه در جونقان چندیست این اغتشاش برپا و همه روزه بعضی از رعایا را با حالت افسردگی و زخم فراوان بطرف دهکرد می آورند و اجزاء حکومتی نتوانسته اند اقدامی برای رفع این قبیل نزاعها بنمایند». اما وقتی در شهریور 1320 نیروهای متفقین وارد کشور شدند و آن را به اشغال خود در آوردند و رضا شاه از سلطنت عزل گردید ، بی نظمی و هرج و مرج بر کشور سایه انداخت. حکومت مرکزی به شبحی بدون قدرت تبدیل گردید. زندانیان سیاسی آزاد شدند، مخالفان رضاه شاه که در دوره سلطنت وی سرکوب شده بودند ، به افشای جنایات رضا شاه و ایادی وی برآمدند و خواستار تعقیب و مجازات عمال ستمگر رضا شاه شدند. آن دسته از خوانین و سران عشایر که در تهران تحت نظر بودند ، به مناطق عشایری خود بازگشتند و درصدد احیاء قدرت از دست رفته خود برآمدند. به دنبال آن تنشها و کشمکشهایی در مناطق ایلی ایجاد گردید. مالکان جونقان نیز که فرزندان سردار اسعد بودند ، فرصت را مغتنم شمردند و تا توانستند رعایا و کشاورزان را تحت فشار گذاشتند. به ویژه منوچهر خان اسعد در فاصله سالهای 1320 تا 1327 رعایای خود را سخت آزار و اذیت می داد. در این سالها سیل شکایتها از عملکرد خوانین و خان زادگان به مراکز دولتی سرازیر گردید. بیشتر این شکایتها مربوط به نارضایتی از عملکرد مرتضی قلی خان صمصام ، آقاخان بختیار ، منوچهر خان اسعد و ابوالقاسم خان بختیار و...بود. اختلاف و تنش های موجود بین خوانین بر سر فرمانداری شهرکرد و بختیاری نیز بر تعداد این شکایتها و تلگرافها می افزود و گاهی خوانین ، شاکیان را بر ادامه شکایت و پیگیری آنها تحریک می کردند تا بتوانند ، رقیب خود را تضعیف کنند. از میان دهها شاکی و معترض در بین کشاورزان و رعایای چهارمحال به شکایت غلامحسین روغنی اشاره می شود. وی املاکی در قراء گوشه و کران داشت که مورد توجه منوچهرخان اسعد قرار گرفته بود. منوچهر خان برای تصاحب این اراضی و اراضی دیگر ، کشاورزان جونقان ، گوشه ، کران ، فیل آباد ، حاجی آباد و گهرو را سخت تحت فشار قرار داد. به همین خاطر شاکیان زیادی پیدا کرد. با استناد به اسناد موجود در سازمان اسناد ملی ایران در تاریخ 24/7/1324 آقای غلامحسین روغنی شکوائیه ای تنظیم و به مقامات دولتی ارائه نموده و تلگرافی نیز برای مقامات کشوری و لشگری ارسال داشت وی در این شکایتها ابراز داشت که منوچهر خان اسعد در سال 1321 شمسی در قراء گوشه ، فیل آباد و کران در املاک وی تصرف غیرقانونی نموده وی همچنین از ترس مداخلات و تهدید های وی ، ملکی که عواید آن یکصد هزارتومان ارزش داشت ، به مبلغ بیست هزار تومان به دو نفر چهارمحالی اجاره داد . اما عمال منوچهر خان با تحریک ایشان محصول و اجاره بها را تصرف کردند. وی با اشاره به سوابق مداخلات و تصرفات غیرقانونی منوچهرخان در روستاهای گهرو و حاجی آباد ، می گوید به دستور وی ، بهرام سلیمان نوکر منوچهرخان به همراه عده ای سوار مسلح ، محصول وی را چرانیده و مقداری را نیز با خود برده اند و از قریه کران دو مادیان و یک قاطر و از قریه گوشه یک قاطر و یک مادیان به زور گرفته و با خود بردند. استاندار استان دهم یعنی اصفهان در تاریخ28/7/1324 مستقیماً ، منوچهر اسعد را از شکایت مطلع می کند. منوچهر اسعد نیز در تاریخ 5/8/1324 شمسی طی تلگرافی به وزارتخانه های کشور و جنگ و دیگر سازمانها و شخصیتها شکایت غلامحسین روغنی را بکلی دروغ ، کذب و عاری از حقیقت می داند و خود را از ارتکاب به هرگونه تعدی و تعرض مبرا می داند و ابراز می دارد که عده ای برای خراب کردن وی روغنی را تحریک کرده اند که این شکایات را طرح و پیگیری نماید. در نهایت مقامات کشوری و لشگری موضوع را به لشگر اصفهان ارجاع می دهند. فرمانده لشگر 9 اصفهان ، هنگ مستقل اصفهان را مامور رسیدگی به موضوع می نماید. فرمانده هنگ نیز یک افسر ژاندارم به نام سروان (احتمالاً جلفایی) را مامور بررسی موضوع می نماید. مامور اعزامی پس از حضور در محل گزارشی برای فرمانده هنگ تنظیم می نماید. فرمانده هنگ نیز گزارش مزبور را برای مقامات مربوطه ارسال می نماید. بر اساس نوشته مورخ 30/8/1324 مربوط به استاندار اصفهان که پس از مطالعه پرونده روغنی و گزارش های پیوست ، مکتوب شده بود ، قید گردیده که شکایت آقای غلامحسین روغنی از منوچهر خان اسعد صحت نداشته و تحریکاتی از طرف آقای اسعد در کار نبوده و مدرکی بدست نیامده است.1 به نظر می رسد که اعمال نفوذ منوچهر خان اسعد که بعداً به سمت فرمانداری شهرکرد و بختیاری نیز منصوب گردید ، باعث گردید تا شکایت شاکیان راه به جایی نبرد. اما اختلاف وی با رعایا حل نشده باقی ماند. چنانکه گفته شد اختلاف بین منوچهرخان اسعد و کشاورزان و رعایای جونقان از سال 1320 با وضعی که در مملکت پیش آمده بود ، شکلی خاص به خود گرفت و این اختلاف روز به روز در اشکال مختلف بروز پیدا می کرد. در سال 1332 که غائله آبوالقاسم خان بختیار فروکش کرد و وی دستگیر گردید و روابط خوانین بختیاری با دولت ملی مصدق تیره شده بود ، فضای مستعد و مناسبی بوجود آمد تا کشاورزان و رعایا یک بار دیگر اعتراض خود را به ستمکاری های مالک جونقان آشکار سازند ، هر چه فصل برداشت محصول نزدیک تر می شد ، این اعتراض ها بیشتر بیشتر می شد و سازماندهی خاصی به خود می گرفت. در نهایت به یک قیام عمومی علیه خان و مالک تبدیل گردید. در همین ایام مامور پست و تلگراف شهرکرد ( مجتبوی) برای نصب سیم تلگراف به جونقان رفته بود و از نزدیک شاهد این اعتراضها بود در گزارشی ( این گزارش در سازمان اسناد ملی ایران نگهداری می شود) که در این باره تنظیم و برای مقام مافوق خود ارسال می کند ، ضمن اشاره به اختلاف دیرینه رعایا و مالک بر سر تقسیم بهره مالکانه ، می نویسد که در تاریخ 19/3/1332 (احتمالاً) ، سرهنگ بختیار( شاید تیمور بختیار که در این ایام سمت فرماندار نظامی منطقه را بر عهده داشت) سرهنگ بختیار ، سروان مسعودی فرمانده گروهان ژاندارمری شهرکرد ، طاهری معاون فرمانداری ، پرویز احمدی نماینده مالک برای رفع اختلاف در جونقان حضور پیدا مبی کنند و برای حل اختلاف با نمایندگان رعایا به گفتگو پرداختند.چون در مذاکرات به نتیجه نمی رسند ، حدود دو هزار نفر از رعایا با شعار مرگ بر مالک و با بیل و چوب ، عمارت (خانه سردار اسعد)را مورد حمله قرار می دهند و ضمن شکستن شیشه های عمارت ، خساراتی نیز به در و دیوار عمارت وارد می سازند و به اتومبیل ژاندارمری نیز آسیب می زنند. این ناآرامی تا ساعت 1 بامداد ادامه پیدا می کند. صبح فردا اهالی جونقان ، انبار جنس مالک را نیز غارت کردند2 مامور پست و تلگراف این حرکت عمومی را به دخالت عناصر افراطی چپ یعنی حزب توده نسبت می دهد و این اعتراض عمومی را حاصل فعالیتهای آنان می داند. اما بر اساس منابع موجود و اظهارات مطلعین و اهالی ، حزب توده در مناطق چهارمحال و بختیاری آن چنان فعالیتی نداشت که بتواند یک شورش عمومی را سازماندهی کند. بلکه این اتهامی بود که خوانین به کشاورزان می زدند چنانکه قبلاً نیز مبارزات «اتحادیه چهارمحال و پشتکوه » را به بلشویکها نسبت می دادند. به نظر می رسد با اتفاقاتی که در ماههای بعد به وقوع پیوست و دولت مصدق سرنگون گردید و خوانین بختیاری به خاطر ملکه ثریا از قدرت و نفوذ زیادی برخوردار شده بودند ، رعایا سرکوب شدند. اما هیچوقت اعتراضهای کشاورزان فروکش نکرد تا سرانجام فرزندان سردار اسعد بختیاری برای همیشه جونقان را ترک کردند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|