|
مطالب سایت جونقان
نويسنده: امین حسنزاده
تاريخ: 18 شهریور 1393
بازديدها: 4 812
زیبای من بگو :قرار بود تو را کم بیاورم؟ اینک که سهم دیگری شدی،من سر خم بیاورم؟ چند وقتی است خاطراتمان را پرسه میزنم شاید... برای زخمهای کهنه ی دلم کمی مرهم بیاورم خواستم که کمان اَبرُوان تو را شاعری کنم افسوس!نماندی تا شعری از جان ،برون بیاورم دیگر نمیبینم آن مستی چشمانت ای کاش می شد دوباره آن را در نقاشی دفترم بیاورم یادت که هست آن قرارهایمان را؟هست!!!؟؟؟ کلی قول و قرار،امابی تو ... من قرار بیاورم!!!؟؟؟ زیبای من، همیشه ترسم از این است اشکهایم نیز تو را کم بیاورند... گفتی: گر تو باشی قول میدهم عمرأ لب بر لبان دیگری بیاورم من بودم اما، تو عاشق دیگری شدی گفتی تا حواسش نیست،لب بر لبانش بیاورم... بگذار تا تمام کنم هوای من،دوست تر دارمت!!! یا باز هم بهانه ای دیگربیاورم؟؟؟
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|