مای سیتی نیم ایز جونقان بتر آف نیشابور *** شهر من است؛ عشق من است این چاله ی نور شهری که تنها میتوان درباره اش گفت: *** فیروزه ای است و پر از عرفان و انگور چون پایتخت کشور عشق است اینجا *** تلفیقی از مردانگی؛ جهل و شر و شور میخواهم امشب اعترافی کرده باشم: *** با نام شهر جونقان هستیم مغرور یک روز حوا شاه بود و من وزیرش *** فرمانروای باغ زیبایی پر از حور ممنوعه ی این باغ سیبی بود بس سرخ *** سیبی که دل را وسوسه میکرد از دور این سیب را آهسته تا دزدیدم از باغ *** شد سرنوشتم یک مثل؛ نور علی نور افتادم از هفت آسمان بر خاک ناگاه *** بر خاک شهر جونقان؛ این خاک مغرور این تکه از جغرافیا مثل بهشت است *** تبعیدگاه سیب دزدان سلحشور القصه تا لایق شوم پیشت بمان *** از عشق تو شاعر شدم ای شهر پر شور